SWOT از چهار واژه نقاط قوت (strengths)، نقاط ضعف (weaknesses)، فرصتها (apportunites) و تهدیدها (threats) تشکیل شده است که نقاط قوت و ضعف به عنوان عوامل داخلی کسب و کار در نظر گرفته میشوند که باید شناسایی و کنترل گردند. از طرفی فرصتها و تهدیدها بهعنوان عوامل خارجی مورد بررسی قرار میگیرند که شما به عنوان مدیر کسب و کار کنترلی بر روی آنها ندارید. این تحلیل از نظر پیچیدگی در دسته تحلیل های ساده قرار می گیرد. بیشتر برای شناخت و جمع آوری ویژگی های سازمان کاربرد دارد و نمی توان از آن به تنهایی برای راهبردگذاری استفاده کرد. نتایج تحلیل SWOT وزن دهی و رتبه بندی می گردد که می تواند تحلیلی جامع برای تدوین راهبردهای سازمان به شمار آید
تحلیل SWOT مشهورترین ابزار برای شناسایی موقعیت استراتژیک کسب وکار و محیط آن است. که هدف اصلی آن نیز شناسایی استراتژیها برای ایجاد یک مدل تجاری خاص است و منابع و قابلیتهای شرکت را به بهترین نحو با نیازهای محیطی که در آن فعالیت میکند هماهنگ و همسو نماید ( که محیط می تواند فضای بازار و رقبا و همچنین فضای سیاسی اجتماعی حاکم بر یک جامعه باشد ).
به بیانی ساده تر، ماتریس SWOT ساختاری برای ارزیابی پتانسیل و محدودیتهای داخلی، فرصتهای احتمالی و تهدیدها از سوی محیط خارجی است و همچنین تمامی عوامل مثبت و منفی را که در داخل و خارج از سازمان بر موفقیت آن اثر گذار است را در نظر میگیرد.
خلاصهای از چهار فاکتور کلیدی SWOT (نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و تهدیدها) به شرح زیر است:
نقاط قوت در تحلیل SWOT:
نقاط قوت خصوصیاتی هستند که افراد را قادر به انجام مأموریت سازمان میکند. نقاط قوت، در واقع بستری برای تداوم و پایداری موفقیت سازمان هستند. نقاطقوت میتوانند مشهود باشند و یا نامشهود باشند. این نقاط مواردی هستند که شما به خوبی از آنها شناخت دارید یا در آنها تخصص پیدا کردهاید؛ آکه می توانند شامل صفات و خصوصیات کارمندان شما (بهصورت جداگانه و بهعنوان یک تیم) ، مجوزهای خاصی که دارید ، نحوه ارائه و کانال توزیع منحصر به فرد شما ، برند شما ، دانش تخصصی و … باشند که سازمان شما بر مبنای آنها شکل گرفته اند یا می تواند بر مبنای آنها راه اندازی شود.
نمونه هایی از تقاط قوت یک سازمان:
صلاحیتهای منابع انسانی، فرآیندها و الگوریتم های انجام کارها، منابع مالی و بودجه کافی یا بزرگ، محصولات و خدمات سازمان، رضایت مندی مشتری و وفاداری برند نمونه هایی از نقاط قوت یک سازمان هستند.
نقاط ضعف در تحلیل SWOT:
نقاط ضعف فاکتورهایی هستند که رسیدن سازمان به مأموریت تعیین شده و دستیابی به پتانسیل کامل آن را محدود می کنند. نقاط ضعف همچنین باعث از بین رفتن رشد سازمانی میشوند. در حقیقت نقاط ضعف عواملی هستند که ماموریتی را که ما احساس میکنیم باید آن را محقق کنیم،به تعویق می اندازد یا اینکه مختل میسازد. نقاط ضعف قابل کنترل و برطرف کردن هستند. باید ضعف ها به حداقل ممکن کاهش یابند.
نمونه هایی از نقاط ضعف در یک سازمان:
ماشینآلات فرسوده و ناکارآمد، ضعف در بخش تحقیق و توسعه ، تصمیمگیری نا کارآمد ، وام ها دیون بزرگ، حجم بالای گردش مالی کارکنان، پروسه های پیجیده برای تصمیمگیری، محدوده، اتلاف بالا مواد خام و ناکارامدی فرایندها و غیره باشد.
فرصتها در تحلیل SWOT:
فرصتها از محیطی که سازمان ما در آن فعالیت میکند نشات می گیرند. فرصتها زمانی بهوجود میآیند که سازمان ما بتواند از شرایطی که بر محیط حاکم است برای برنامهریزی و اجرای استراتژیهایی که باعث میشود سودآورتر شود، استفاده کند و سازمان میتواند با استفاده از این فرصتها، مزیت رقابتی کسب کنند.
سازمان همیشه باید نیم نگاهی به فرصتهای محیط داشته باشد و هر زمان که به وجود میآیند آنها را درک کند.
نمونه هایی از فرصتها برای یک سازمان:
فرصت ها می توانند ناشی از بازار، فضای رقابت، فضای حاکم بر یک صنعت ، دیدگاهی که دولت در مورد آن صنعت دارد و سطح فناوری موجود در محیط باشند .
تهدیدها در تحلیل SWOT:
تهدیدها زمانی بهوجود میآیند که شرایط موجود و حاکم بر محیط خارجی، قابلیت اطمینان و سودآوری تجاری سازمان را به خطر میاندازد. تهدیدهایی که مستقیم با نقاط ضعف ارتباط دارند، سبب آسیبپذیری سازمان می شوند. تهدیدها غیرقابل کنترل هستند.
نمونههایی از این تهدیدها برای یک سازمان:
فناوری محصول در حال تغییر باشد، افزایش رقابتی که منجر به ظرفیت بیش از حد گردد، جنگ بر سر قیمت ها در یک فضای بازار، کاهش حاشیه سود صنعت و غیره.
با نتایج تحلیل SWOT چه کاری باید انجام بدیم؟
سازمان های موفق بر روی نقاط قوت خود بنا شده اند، نقاط ضعف خود را رفع میکنند و در برابر تهدیدهای خارجی خود را محافظت میکنند. همچنین آنها محیط تجارت خود را بهطور منظم تمد نظر دارند و فرصتهای جدید را سریعتر از رقبای خود میشناسند و از آنها بهره میگیرند.
تحلیل SWOT چگونه به برنامهریزی استراتژی کمک میکند؟
⦁ در ابتدا یک منبع اطلاعات برای برنامهریزی استراتژیک است.
⦁ نقاط قوت سازمان را در اختیار ما می گذارد.
⦁ نقاط ضعف را معکوس میکند.
⦁ واکنش به فرصتها را افزایش می دهد.
⦁ بر تهدیدهای سازمان غلبه میکند.
⦁ به شناسایی مهارتهای اصلی شرکت کمک میکند.
⦁ به تعیین اهداف برنامهریزی استراتژیک کمک میکند.
⦁ به شناخت گذشته، حال و آینده کمک میکند، بهطوریکه با استفاده از دادههای گذشته و فعلی، میتواند برنامههای آینده را تنظیم کند.
در پایان برای درک بهتر مطلب نمونه مثالی برای شما عزیزان قرار داده شده .
2 دیدگاه
مدیر جوان
سلام. مثال بسیار خوبی رو در پیوست قرار دادین واقعا ممنونم.
محمدحسین حسینی
از اینکه مورد پسند شما قرار گرفته است خوشحالیم .